کوله پشتی
من یا قرن به قرن اپ میکنم یا روز به روز، که الان جز گزینه ی دوم هستم!!!!!! از چند روز پیش تاحالا شب ها خیلی زود میخوابم (ساعت12) . چرا؟؟؟؟؟ اخه چند روز پیش حدود ساعت دو شب بود که باکمال ارامش داشتم فیلم میدیدم که یهووووو جناب اقای مارمولک مثل اسفناج جلوم سبز شد!!!!!!!!! منم که سر جام میخکوب شده بود فقط نگاش کردم، ایشون هم که دیدن من من هیچ کاری نمیکنم حوصلش سر رفت و به ادامه ی پیاده رویش پرداخت !!!!!!!! رفتم بابا رو بیدار کردم که پدرشو( پدر مارمولک) دربیاره!!. اقا شب حوس پیاده روی کرده!!!! بله دیگه،. خدا رحمتش کنه!!!!!! خودش گور خودش روکند، فک کرده با کم کسی طرفه!!!!!!!
حالا میخوام یه متن واسه پلاکاردش بنویسم...! نظر بدین چی بنویسم بهتره ؟؟؟؟؟؟؟ فعلا زت زیاد سلام! خوفین؟ چطول مطولین؟ بالاخره رکورد خواهرم رو تو آپ کردن زدم!!!!!! نه ترو خدا تشویق نکنین من متعلق به همه ی مردمم!!!! حرف خیلی دارم که اگه تا شب بنویسم تموم نمیشه !! البته اونقدرام زیاد نیست ها ولی نیست من تایپم یه ذره (یه ذره خیلی زیاد) کنده طول میکشه!!! ازابجی بزرگم که میخوام کمک بگیرم قبول میکنه نه که نکنه ولی تا دستاش به کیبرد مبارک بند میشه مگه دیگه امون میده ؟؟؟؟؟؟؟ به هر صورتی منو میپیچونه میره تو وب خودش و هزار تا وب دیگه یا میره تو ایمیلش الانم که من وقت کردم بنویسم خانوم خواب تشریف دارن!!! من که تنها از این بزرگه نمیکشم!!! کوچولو خانم من و دیوونه کرده. باز تا حالا خوب بود خانم تازگی ها به سرش زده دوچرخه سواری یاد بگیره. مامانمم گفته که هرکی به نازک نارنجی خانم دوچرخه سواری یاد 5000تومن بهش میده. البته من زیاد از این پول ها پیششون دارم!!!!!! نمونش همیین پولی که قرار بودواسه اینکه کارنامم 20شد 10000 تومان بابام بهم بده ولی............ اگه شما دیدینش سلام منم بهش برسونین!!!!!!!!! یا اینکه قرار بود به جای اینکه برام تولد بگیرن پولشو بهم بد که......! حالا نگین این دختره چیقد اهل پول وایناس نه!! اخه خیر سرم قرار بود یه گوشی درست حسابی بخرم که شر این موزه ی میراث فرهنگی رو از سرم کم کنم !! ماشااللا از 15 دکمه ای که داره 16 تاش کار نمیکنه!!!!!!!به خدا مدت زیادی هم نیست خریدمش الان1سال و3 ماه و 10روزشه!!!!! حالا یهو میخوام وارد بحث بسکتبال بشم...ناسلامتی با یه شخص تیم کشوری بسکتبال طرفینااا!البته بودم ولی حالا دیگه خدا رحمتش کنه حذفیدم!چون روزیکه انتخابی تیم اصلی بود من به عروسی تشریف فرما شده بودم!!بعدشم بهم زنگیدن با هززززاران خواهش و التماس منو دعوت کردن که برم تمرین،درحالیکه روز انتخاب اعضا غایب بوده بیدم!!ده جلسه تمرین کردم بخاطر رفت و آمدش که مسیر زیادی بود پدر خانوادمو درآوردم ولی جلسه ی دهم بود که ... کارتای تیم کشوری رو که آوردن و به من کارت ندادن خانوم مربی میفرمایند:دخترم...اساسا شما جز تیم نیستین!!! دیگه هیچی!رد شدم رفت پی کارش..بله! ااااااا چقد زیاد شد بقیه ش باشه واسه بعد. فعلا بای سلاااااااااام به چقدر بزررررگ شدین ماشالله...دفعه قبلی که آپ کردم اینقد بودین!(دستتون رو تا کمرتون بیارین بالا!!) بعدشم اینکه...نه که ما پارسال سال اولی بودیم؟؟سال دوم و سوما هرچی عقده داشتن(از هرکی...شما فکرکنید از ناظم و مدیر و امتحانات گرفته تا...نوه ی زندایی دخترخاله ی همسایه شون!!فرقی نمیکرد!!) رو سر ما خالی میکردن!!به روشهای مختلف!!! و اماااا.... امسال!اینجانب به عنوان یک عدد دختر سال دومی که با فوت و فن مدرسه آشناس و همه چی رو میدونه...سال اولا رو ارشاد میکردم!!منظورم از ارشاد اینه که دقیقا کارایی که سال دومای پارسال با ما میکردن رو روی اونا امتحان میکردم!!با این تفاوت که عقده ی من مربوط به چیزی نبود جز همون افراد سال دومی پارسال که میشدن سال سومی امسال!!! به هرحااال... کلماتی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید!!!! قبل از اینکه بخونید: لطفا گیر ندید که تو اتاق عمل آدم بیهوشه، فقط بخونید و بخندید. نوش جان! حرفهایی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید: • اووووووووووه !!! پس اشتباه بریدم! • کسی ساعت مچی منو ندیده؟! • دیشب تا دیر وقت مهمونی بودم. یادم نمی آد هیچوقت تو عمرم آن قدر ........ ! • وای! صفحه ی 47 دستورالعمل جراحیم پاره شده! • منظورت چیه که باید پای چپشو می بریدیم؟! • فوراً یه عکس از این زاویه بگیر. این یکی از عجایب خلقته! • بهتره این تیکه رو نگه داریم. ممکنه برای تشریح به درد بخوره! • ولی کتاب من اینجوری نمی گه! کتاب تو چاپ چندمه؟! • فوراً اون تیکه گوشت رو برگردون! • صبر کن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟! • پرستار لطفاً اون گوشت رو به من بده. اون گوشته ... همون چه می دونم... اون عضوی که نمی دونم چی بود دیگه! • اوه! زود دوباره همه ی بخیه ها رو باز کنین. یکی از پنس ها کمه! • اگه فقط یادم می اومد که این کارو چه جوری هفته ی پیش توی کلاس بازآموزی انجام دادند خوب بود! • لعنتی! بازم چراغ ها خراب شد! • می دونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت کلیه به جیب زد. اوه! اینجا رو! این آقا یه کلیه اضافه داره! • همه برن عقب وایسن! لنز چشمم افتاد بیرون! • میشه قلبش رو یه مدت از تپیدن بندازی؟ تمرکزم رو به هم می زنه! • خیلی خب بچه ها... این برای همه مون می تونه یه تجربه ی جدید باشه! • می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمه ی عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت !! • اشکالی نداره. همون قیچی رو بده. کف زمین رو که تمیز کردن. نه؟! • یادته بخش تشریح می گفت حاضره 1000 دلار برای یه جسد تر و تمیز بده؟! • چی؟! منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟! • کاش عینکم رو توی خونه جا نمی ذاشتم! • این مریض بیچاره اگه اشتباه نکنم زن و بچه داره. نه؟! • پرستار نگاه کن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام کرده بوده یا نه؟! • خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین؟! • نگران نباشین. فکر می کنم این تیغ به اندازه ی کافی تیز باشه! • چیه؟ چرا اینطوری نگاه می کنین؟! تا حالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟! • الو؟ سلام عزیزم. چی؟! منظورت چیه که طلاق می خوای؟! • من که نمی دونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ! • عجله کنین. من نمی خوام این قسمت سریال رو از دست بدم! • این گاز خنده خیلی باحاله. می شه یه کم دیگه شو امتحان کنم؟! • پس بچه کو؟! مگه مریضو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق عمل شماره چنده؟! • هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یکی میز باز کن. اون مریض هنوز داره تکون می خوره! • مطمئنی که بعداً ازمون شکایت نمی کنه؟! • معلومه که من این عمل رو قبلاً هم انجام دادم پرستار. تقریباً 20 سال پیش بود! • آتیش! آتیش! زود همه بدوین بیرون! تبیان بعدا نوشت:ای کاش کلاس ما آنتن نداشت!!!حالا ماشالله این خانوم آنتن اونقدرم وظیفه شناسه که از همین روز اولی شروع به کار کرده!!! به سلام برو بچز باحال!!!!!!!! خوبین؟خوشین؟سلامتین؟ منم خوبم!نه نه نه اصلا خوب نیستم چون خواهرم دیروز اومد شاهکار هنریشو روموی من پیاده کنه که گندزدبه موهام!!!! اخه یه ادم عاقل موقع کوتاه کردن مو ذکر طنز میخونه؟ نه شما بگین؟؟؟ میخواین بدونین چی میخونه؟؟؟؟میگه:بسم رب شهدا* بسم رب شهدا!!!!!! خب منم خندم گرفت. خندیدن من همانا وگند خوردن به موهام هم همانا!! منم از دیروز تاحالا بیرون نرفتم.من نگران سلامتیشم!!!اخه از دیروز تاحالا هر وقت منو میبینه میزنه زیر خنده...هر سری خنده شم کللللی طول میکشه و به طور دقیقی بگم که داره رو مخ من اسسسسسکی میره!!! همین روزاس که دخلشو بیارم!!! !ولی خب منم کم اذیتش نکر دم!!!!!!دیشب از تر س اینکه نزنم موها شو داغون کنم بعداز من خوابید که کللللللی حال کردم!!!!! راااستی...کارنامه بیست شدم!!!!نمیخواین تبریک بگین؟!
سلو ملکم!!!!!!
دهنم به ابعاد شیش در چار باز مونده بود!!گفتم:خانوم گرفتینمون دستگاه؟؟؟!!!!
با کمال خونسردی پاخ در وکردند:شما جز انتخابیا نبودین بچه های دیگه اعتراض میکنن!
همون لحظه بود که تصمیم داشتم که یه سری تغییرات کللیی در دکوراسیون صورت ایشون به عمل بیارم که به زور جلوی خودمو گرفتم!
خب چه خبر؟؟
کیا مدرسه میرن هنوز؟؟؟!!!من که باید برم!حالاحالا ها هم مونده تا وقتی که درسم تموم بشه...تازه بعدشم میشه کنکور و..دانشگاه و...هییییییییی!!!چقد خیالبافم من!تازه امروز رفتم دوم راهنمایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جونم براتون بگه که...
اولش که رفتم تو...دیدم خون ریخته رو زمین!!یه ذره ترسیدم و همچنین اصلا نزدیک اونجا نشدم چون فکر کردم لابد صحنه ی ارتکاب قتل و ایناس!!!بعدش شنیدم که گوسفند سر بریدن!مثله اینکه یکی از اولیای مدرسه نذر داشته!!!حالا از جزییات خبر ندارم ولی در آخر یه تیکه ی قلمبه از کباب گوشت همون گوسفند بخت برگشته را نوش جان نمودیم!!!بله!
بسی این سال اول ها را اذیت نمودیم...بسی سربه سرشان گذاشتیم...جالب اونجا بود که چون اونا اولین روزی بود که به این مدرسه میومدن فکر میکردن هرچی که ما بگیم صددرصد تو ی قوانین مدرسه نوشته شده!!!!!و به همین سادگی سرکار میرفتن!!!!!
گریه نوزاد
در انتخاب رشته آگاهانه عمل کنید.(قسمت دوم)
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |